صابر گلعنبری سفر مداوم روسای جمهور آمریکا به خاورمیانه تقریبا از 80 سال پیش آغاز شده و فرانکلین روزولت نخستین رئیس جمهور آمریکاست که در این سمت در جریان جنگ جهانی دوم به خاورمیانه (مصر) سفر کرد. در مجموع در این هشت دهه، ده رئیس جمهور آمریکا به منطقه خاورمیانه سفر کردهاند. (روزولت، آیزنهاور، نیکسون، کارتر، بوش پدر، کلینتون، بوش پسر، اوباما، ترامب و اخیرا نیز بایدن). ریاست جمهوری روزولت که در سال 1945 قبل از تشکیل این رژیم با وفات او به اتمام رسید و جانشینش هری ترومن نیز که در زمان اعلام موجودیت اسرائیل در سال 1948 رئیس جمهور آمریکا بود، سفری به خاورمیانه نداشت. آیزنهاور نیز در سفر خاورمیانهای خود تنها به ترکیه و ایران سفر کرد. سفر روسای جمهور آمریکا به اسرائیل از زمان ریچارد نیکسون آغاز شد و در واقع او نخستین رئیس جمهور آمریکا بود که به اسرائیل رفت. این سفر نیز توام بود با اهمیت پیدا کردن مضاعف خاورمیانه و خلیج فارس در سیاست خارجی آمریکا. بعد از آن این منطقه ژئواستراتژیک و همچنین اسرائیل مقصد سفر همه روسای جمهور این کشور تا به امروز بوده است و تاکنون 8 رئیس جمهور آمریکا در سفر خاورمیانهای خود به اسرائیل نیز رفتهاند که در میان آنها بیل کلینتون با چهار سفر بیشترین سفر را به این رژیم داشته است. اما سفر جو بایدن به اسرائیل یک تفاوت شکلی و محتوایی با هفت رئیس جمهور پیش از خود دارد. او نخستین رئیس جمهور آمریکاست که اسرائیل را به عنوان ایستگاه اول سفر خاورمیانهای خود انتخاب کرده است. روسای جمهور قبلی آمریکا بنا به ملاحظاتی از جمله مراعات حال کشورهای عربی از این که سفر منطقهای خود را از اسرائیل شروع کنند، به نوعی استنکاف میکردند؛ حتی دونالد ترامپ معمار عادی سازی آشکار روابط میان تل آویو و برخی کشورهای عربی ابتدا به عربستان و سپس به اسرائیل رفت. اما بایدن چنین نکرد و ابتدا به اسرائیل رفت و همچنین نخستین رئیس جمهور آمریکاست که مستقیما از خود اسرائیل عازم یک کشور عربی (عربستان) میشود. این انتخابها تصادفی نیست و منعکس کننده تحولاتی بنیادین است که منطقه خاورمیانه و خلیج فارس در یک دهه اخیر تجربه میکند و هنوز هم ادامه دارد. انتخاب اسرائیل به عنوان ایستگاه نخست تبلور موقعیتی کانونی است که آمریکا در راهبرد خاورمیانهای جدید خود برای اسرائیل در جهت پی ریزی نظم نوین منطقهای با محوریت آن تعریف کرده است. بر این اساس هم باید به طرح دولت بایدن برای تشکیل ائتلافی منطقهای با مرکزیت اسرائیل نگاه کرد که قبلا نیز گفته شد، هدف اولیه آن مواجهه با ایران و محور تحت رهبری آن است، اما در درازمدت هدف اساسی قرار دادن اسرائیل در کانون معادلات امنیتی و ژئوپلتیکی در خاورمیانه به ویژه خلیج فارس است. در واقع این مهم و تشکیل این ائتلاف، اگر هم دستور کار اصلی سفر بایدن به عربستان و نشستش با رهبران 9 کشور عربی در جده نباشد، از مهمترین برنامههای وی در این سفر است که در اعلامیه "قدس" نیز بر آن تصریح شده است. این اتفاقات در حالی است که ریشه بنیانین بحرانهای خاورمیانه یعنی منازعه فلسطین کلا به حاشیه رانده شده و تفاوت دیگر سفر بایدن به منطقه همین جاست که او بر عکس اسلاف خود حامل هیچ گونه طرحی برای صلح میان فلسطینیها و اسرائیلیها نیست؛ در حالی که روسای جمهور قبل او معمولا در سفرهای خاورمیانهای خود طرحی و نقشهراهی در این باره ارائه میکردند. در این میان حتی ترامپ در سفر خود به منطقه طرحی تحت عنوان "معامله قرن" را مطرح کرد که کاملا به زیان فلسطینیها بود. البته ناگفته نماند که سفر بایدن به عربستان و دیدار با رهبران عرب اهداف مهم دیگری را نیز دنبال میکند که در راس آنها مساله انرژی و هماهنگی با این کشورها برای افزایش تولید نفت است. هر چند بعید میدانم که این کشورها در این خصوص طوری رفتار کنند که مایه خشم و عصبانیت روسیه گردد. اما از دیگر اهداف رفتن بایدن به عربستان هم تلاش برای تضعیف روابط کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان با چین است که چندان مورد توجه ناظران قرار نگرفته است؛ چینی که امروزه روابط اقتصادی تنگاتنگی به ویژه با عربستان و امارات دارد و شریک اول تجاری ریاض است. در پایان لب کلام این که خاورمیانه و خلیج فارس در بستری به شدت تنشی و بحرانی در جهت تشدید بیسابقه تنشها میان دو بلوک متخاصم حرکت میکند و اندک اندک میرود که احیای احتمالی برجام در جهت کاهش این تنشها از حیز انتفاع بیفتد. این در شرایطی است که تنش در سطح جهان میان قدرتهای بزرگ نیز در حال افزایش است که به موازات آن منطقه خاورمیانه نیز بار دیگر بیش از گذشته به عرصه رقابت میان این قدرتها تبدیل خواهد شد و از این منظر هم میتوان به سفرهای رهبران قدرتهای درگیر چه بایدن چه پوتین به منطقه نگاه کرد. #صابر_گل_عنبری @Sgolanbari
نظرات